قرار اول بود سنگین بود بام یه چرخ باهام زدیم بعدش سریع گودبای

موقع خدافظی بهش گفتم بهم میایم اونم یه چشمک زد گفت به امید دیدار

اون شب من نخوابیدم اصلا نگفتم آروم نیمشم تا حرفامو بهش نزنم

نوشتم میشه فقط مال من باشه میشه ستاره بکنی توی شبام نقاشی

تکست داد گفت آقای محترم از الان به بعد تویی بابای دخترم