متن آهنگ محمد اصفهانی انسان
من آمده ام باز تا از تو بپرس نام و نشانم را
من گمشده ام باز تا در تو بجویم
جان و جهانم را جان و جهانم را
من آمده ام باز تا از تو بپرس نام و نشانم را
من گمشده ام باز تا در تو بجویم
جان و جهانم را جان و جهانم را
انسان نمان چنین در خود
تو را ز پروازی در پیله ی تن
با تو امانت عشق است
اگر برون آیی از هاله ی من
از دل گرداب زمین از دل مرداب زمان
فواره زده است باز این همه دست
ای روشنایی غریب