متن آهنگ مهر تابوت
تختم تابوت من بود مرد بده بیداری آغاز هر روز
تک تک ساعتامو سلاخی کردم
که جریان جنجال جلاد من شد
صداش قاطی با چاشنی طعنه بود
داد زد بلند شو من داد زدم خفه زود
برید صداشو تا دوختم چشامو
چته چرا شدی اسیر اتاقت
کاغذای آرزوت توو دستت مچاله شد
بی خیال پایز و آجرای لق تو بگو
من برقصم رو تن ورق
بهش گفتم برو بی خیال من شو
اما ادامه داد ولکن نبود
اصا بگو بشنوم حرفت چیه
بهار نزدیکه منم گفتم بهش
از زخم زمستون که جوونه شد بهار
گلای سرخ داد به رنگ خون و خار
منم که زدم خودمو به جای شاخه باز
فریاد زدم بپیچه توی گوش باد
منطقتم بی من حسی نداری
یه نیزه شدی و سربازی نداری نه جنگ با من
منی که خستم از نبرد
نای امید ندارم حتی اسمشم نبر
مداد که شده بود خالی از ترانه روبروم
با یه آوای وحشیانه گفت
نبرد نداریم اما جنگو بلدم