جفت شیش اومد تاس ناز شصتش

سانت میکنم راهو با خط کش وحشی و هار یاقی و سرکش

از کف رسیدیم ما به سقفش شوک میزنم بوسه به دستش

جا وا میکنم توی قلبش آخرم میدونم میرسم به سمتش

فضل من همیشه بهار پاییزی توش نبود

قلب من جنس سنگ نبض و رگ توش نداشت

دنیا برام واینیساد یه ثانیه هم وقت نذاشت