جناب سروان ولم کن
ای وقت شو کمینم آمدم روی دیوار عشقگمه ببینم
مه دزد نیستم به مولا مه آمدم زید بازی به خاطر عاشقی کی رفته پیش قاضی
دزد او ور دیواره دل منه دزدیده زده تو گوش دلم دیه پسش نمیده
خانه روی نکردم دزد دلم نخوانه اونیکه تو این خانه اس درد منه میدانه
نیمه شو مه رو دیوار تو تو حیاط خانه همه ماشینای گشتی منه کردن نشانه
ماشینای گشتی انگار ردیاب گذاشتن رو مه تا پامه کج میذارم
تصویرم زوم زومه