متن آهنگ سالار عقیلی رفتی سفر

 

بی تو هوای خانه سنگین است

در من توان بی تو بودن نیست

رفتی سفر تا زود برگردی اما

کدامین روز روشن نیست

رفتی که خیلی زود برگردی

وقتی دلت فرمود برگردی

اصلا قرار این بود برگردی

این دل که آجر نیست آهن نیست

ای کاش دنیا دری میبود

شوق فرارم را پری میبود

جایی جهان بهتری میبود

اینجا که جای آرمیدن نیست

اینجا که جای آرمیدن نیست

گوش به در چشمی به دیوارم

از دیدن آینه بیزارم

حالا فقط مشتاق دیدارم

دیگر زمان صبر کردن نیست

دیگر زمان صبر کردن نیست

ای کاش دنیا دری میبود

شوق فرارم را پری میبود

جایی جهان بهتری میبود

اینجا که جای آرمیدن نیست

ای کاش دنیا دری میبود

شوق فرارم را پری میبود

جایی جهان بهتری میبود

اینجا که جای آرمیدن نیست

اینجا که جای آرمیدن نیست