شده شمع بشی نبینی پروانتو شده حتی بترسی از سایتو

 توو چشماش ببینی هر شب آیندتو ی شبه ترکش کنی این عادتو

 شده تک بیوفته تو دلت ی گوشه شده خاطره هات آرزوت شه

 شبا حرف بزنی با در و دیوارا نتونی پا بذاری حتی توی کوچه

من الان این حالو دارم ی بیقرارم تورو ندارم کجای شهرو پا بذارم اسمتو نیارم