متن آهنگ رضا شیری ناخدا

 

میگفت که دوست داره اما نه خودش کنارم قلبش اینجا نه

با اینکه رفت هنوزم ازم جدا نیست

چه فایده داشت حرفای خوبش

کنار من موند تا جای خوبش حالا که من شکسته ام چرا نیست

به گل نشسته کشتی ام بیا برام ناخدا باش

پناه آخر دل شکسته ی بی پناه باش

تو نیستی و نبودنت دلیل مردن منه یه سنگ سختیم که از غم تو داره میشکنه

به گل نشسته کشتی ام بیا برام ناخدا باش

پناه آخر دل شکسته ی بی پناه باش

تو نیستی و نبودنت دلیل مردن منه یه سنگ سختیم که از غم تو داره میشکنه

کسی ندیه بغضمو که میشکنه برای تو غروره

که شکسته شد به دست من به پای تو

شبای بی تو واسه من یعنی یه مرگ ساعتی بدون من چی میگذره توو خلوت شبای تو

به گل نشسته کشتی ام بیا برام ناخدا باش

پناه آخر دل شکسته ی بی پناه باش

تو نیستی و نبودنت دلیل مردن منه یه سنگ سختیم که از غم تو داره میشکنه

به گل نشسته کشتی ام بیا برام ناخدا باش

پناه آخر دل شکسته ی بی پناه باش

تو نیستی و نبودنت دلیل مردن منه یه سنگ سختیم که از غم تو داره میشکنه