یادمه دقیقا شب دعوامون ساعت دقیقش همه حرفامون

یه آدمه دیگه شده بودی انگاری که داد میزد پاک میکرد عکسامونو

نمیخواستی منو قانع کنی بگی زیر این سقف جای تو نی

چاره ای نداری جز اینکه بری من بیچاره رو آواره کنی

توی سرما شهرو دنبالت میگشتم میریخت پایین دونه دونه دونه های اشکم

کوچه هارو یکی یکی بالا پایین میکردم تا جایی که یخ زد دستم

میومدم هی دستاتو بگیرم سردیشو بگیری و گرمیتو بدی من

ولی میدیدم نیستی نمیبینم تورو کنارم که دستتو بگیرم