چقدر سنگ تو به سینه زدم
پشتت هر چی که شد در اومدم
همون سنگو تو به سرم زدی
از خجالت من در اومدی
بیشتر از تنهایی از همدم نامردت بترس
دلیل خنده و گریت یکییه مسخرس
اصلا میگذرمو میزنم زیر همه چی
به من چه هر چی خواستمش و اون نخواستتم
تو هم هر موقع به ما میرسی
همش گوشه کنایه میزنی
مگه دیواریو کوتاه تر از دیوار من پیدا نکردی
که هی لگد میزنی