متن آهنگ عرفان طهماسبی چه کنم
رفتی از خلوت من همره شبهای که باشی غم نهادی به دلم همدم غمهای که باشی
خواستم دور شوم از همه حتی ز جهانم
من نباشم نگرانم که تو دنیای که باشی
بگو با تو چه کنم تا تو شوی همدرد من تا باران بشود حالو هوای سرد من
تا همچون مه عاشق بنوازد بنوازی ساز عشق
بگو با تو چه کنم تا تو شوی همدرد من تا باران بشود حالو هوای سرد من
تا همچون مه عاشق بنوازد بنوازی ساز عشق
ای وای از عشق فریاد از عشق ای وای از عشق فریاد از عشق
ای داد از عشق فریاد از عشق
در دل بیخبرت از غم من هیچ خبری نیست یکنفر ماندی و در قصه ی من راه گذر نیست
اگر از خانه ی ویرانه ی عشق نگذشتم
و برایم به تو راه دگری هیچ اگر نیست
بگو با تو چه کنم تا تو شوی همدرد من تا باران بشود حالو هوای سرد من
تا همچون مه عاشق بنوازد بنوازی ساز عشق
بگو با تو چه کنم تا تو شوی همدرد من تا باران بشود حالو هوای سرد من
تا همچون مه عاشق بنوازد بنوازی ساز عشق